پانزدهم اردیبهشت سال ۸۴ است، حضرت آقا طبق رسم همیشگیشان، در سفر کرمان هم به دیدار خانوادۀ شهدا میروند. و به این بهانه، میهمان پدر و مادر شهید محمدرضا عظیمپور هستند.
اواسط مراسم، داماد بزرگ خانواده، جواد روحاللهی، که میاندار این ضیافت باشکوه شده، ازطرفِ خانوادۀ شهید از رهبر انقلاب درخواستی میکند: حاجآقا یک خواسته هم از شما داریم. *میخواستیم یک قولی از شما بگیریم که انشاءالله فردای قیامت همۀ ما را که اینجا هستیم #شفاعت کنید.*
آقای خامنهای میگویند: ما چهکارهایم که شما را شفاعت کنیم؟
و بعد با اشاره به پدر و مادر شهید میگویند:
..اولین کسانی که در این مجموعۀ ما، بهحسبِ قاعده، حق شفاعت دارند، این شهیدها هستند و امثال این شهیدها. دوم، پدر و مادر شهدا هستند، این آقا و این خانم؛ و شماها هستید. اگر نوبت شفاعت به آدمها برسد ـ که در ردیف شما نیستند ـ آنوقت به کسان زیادی ممکن است برسد؛ که ممکن است ما جزو آنها باشیم، ممکن است نباشیم. ما سعادتمان به این است و آرزویمان به این است مشمول شفاعت خوبانی از قبیلِ این شهدا و امثال اینها باشیم.
بعد رهبر انقلاب خم میشوند و با نگاهی به حاج قاسم سلیمانی میگویند:
«این آقای حاجقاسم هم از آنهاییست که شفاعت میکند انشاءالله.»
چون امکانات ایشان، امکانات قولدادن و شفاعتکردنشان، الان خیلی خوب است. اگر همین را بتوانند نگهبدارند، مثل همین چهل، پنجاه سالی که نگهداشتهاند؛ خیلی خوب است.
حاج قاسم سلیمانی سر پایین میاندازد و با دو دست صورتش را میپوشاند. معلوم است اصلاً انتظار چنین تعریفی را از رهبر انقلاب نداشته!
کتاب کریمانه
حاج قاسم شفاعت منو پیش خدا بکن حتما