انسان 250 ساله, بریده کتاب

شب قدر؛ شهادت امیرالمؤمنین

در روزی که امیرمؤمنان به شهادت رسید و مردم با امام حسن‌علیه‌السلام بیعت کردند به خلافت، امام مجتبی در حضور مردم بر منبر برآمد و چند جمله در باب امیرالمؤمنین به اختصار سخن گفت:

«لَقَد قُبِضَ فی هَذِهِ اللَّیلَةِ رَجُلٌ لا یَسبِقهُ الاَوَّلونَ بِعَمَلٍ وَ لا یُدرِکُهُ الآخَرونَ»
یعنی ای مردم، خدا دیشب کسی را به جوار خود پذیرفت که نه گذشتگان و نه مردم آینده، از حیث عمل و تلاش و کار برای خدا، به پایۀ او نرسیده‌اند و نخواهند رسید.

«وَ قَد کانَ رَسولُ‌اللهِ صَلَّی‌اللهُ‌عَلَیهِ‌وَسَلَّمَ یُعطیهِ رایَتَهُ فَیُقاتِلُ وَ جِبریلُ عَن یَمینِهِ وَ میکائیلُ عَن یَسارِهِ فَما یَرجِعُ حَتَّی یَفتَحَ اللهُ عَلَیهِ»
یعنی پیامبر پرچم جهاد را به علی می‌سپرد و علی به صحنۀ جنگ می‌رفت، جبرئیل امین در جانب راست او و میکائیل در سمت چپ او بودند و او می‌جنگید. و از میدان برنمی‌گشت، مگر آن‌وقتی‌که فتح کرده بود و دشمن را سرکوب کرده بود.

«وَ ما تَرَکَ عَلَی اَهلِ الاَرضِ صَفراءَ وَ لا بَیضاءَ اِلّا سَبعَ مِائَةِ دِرهَمٍ فَضَلَت مِن عَطایاهُ اَرادَ اَن یَبتاعَ بِها خادِمًا لِاَهلِهِ»
مردی که در هنگام ترک این دنیا، درحالی‌که خلیفه بود ـ یعنی حاکم مطلق کشورهای اسلامی بود ـ از مال دنیا، فقط هفتصد درهم از این‌همه زر و سیمی که در آفاق کشورهای اسلامی بود و او می‌توانست در آنها تصرف بکند، فقط هفتصد درهم باقی گذاشت؛ آن را هم جمع نکرده بود تا برای او بماند، می‌خواست برای خانوادۀ خود، خادمی، خدمتکاری فراهم کند، پولش را نداشت، باید تدریجاً جمع می‌کرد، و جمع کرده بود، شده بود هفتصد درهم…

این تعریف امام حسن از امیرالمؤمنین است. ۱۳۵۹/۰۳/۰۹

کتاب «حلقۀ سوم، انسان ۲۵۰ساله»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *