بریده کتاب, عبدصالح خدا

سالروز هجرت حضرت امام از عراق به پاریس

هجرت امام؛

دشمن گیج شد، نفهمید چطور شد که امام از نجف بلند شد آمد بیرون، رفت طرف کویت. فوری دستپاچه شدند؛ گفتند: راهش ندهید، او را بر‌گردانید؛ برگرداندند.

فکر می‌کردند کجا خواهد رفت؛ خب، لابد لیبی، لابد سوریه، شهر شام، کنار قبر سیده زینب؛ قاعدتاً این‌طور جاها دیگر. که دیدند سر از پاریس درآورد. قلب منطقۀ مدعی آزادی؛ و نه‌فقط در راه مبارزۀ با استبداد و اختناق رضاخانی و محمدرضاخانی؛ بلکه در راه مبارزه و در خط مبارزه با اختناق مُضمَرِ پنهانی امپریالیسم.

فرانسه مهد آزادی است، فرانسه مادر دموکراسی اروپاست، فرانسه افتخار می‌کند که همۀ افکار و آرا، همۀ روزنامه‌ها و جراید چپ و راست در خیابان‌هایش آزادانه فروش می‌رود. چرا این مرد مبارزِ روحانی را تحمل نمی‌کند؟ چرا در روز چندم ورودش، می‌فرستند به او می‌گویند که شما حق مصاحبه ندارید؟ رسوا شدند، در همان اولین قدم.۱۳۵۸/۱۲/۱۵

فرمود: اگر به من اجازۀ اقامت در کشوری ندهند، فرودگاه به فرودگاه خواهم رفت و پیامم را به همۀ دنیا خواهم رساند.

آن عظمت، آن شجاعت، آن شرح صدر، آن استقامت کم‌نظیر، آن قدرت رهبری الهی و پیامبرگونه، باز خودش را در اینجا نشان داد. این‌هم بُعد جدیدی از ابعاد شخصیت آن بزرگوار بود. ۱۳۷۸/۳/۱۴

کتاب «عبد صالح خدا»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *