بریده کتاب, شهید مطهری احیاگر تفکر اسلام

دو قشری که هر دو اهل علمند

یکی از چیزهایی که بین این دو قشر را جدا کرده بود، این بود که این دو قشر را به هم بی‌اعتقاد کرده بودند. تحصیل‌کرده‌های جدید، فارغ‌التحصیل حوزۀ علمیه را یک آدم باسواد نمی‌دانستند. اصلاً آنچه را که او بلد بود، آن را سواد نمی‌دانستند، به‌حساب نمی‌آوردند، علم نمی‌دانستند.
روحانی در عرف و فرهنگ غربیِ تزریق‌شدۀ به یک عده از تحصیل‌کرده‌های ما، یک عنصر بی‌سواد و پرمدعایی بود. اصلاً تضییع وقت بود که انسان با او بنشیند حرف بزند یا خودش را به او نزدیک کند. یعنی او را اصلاً قابل نمی‌دانستند که یک چهره‌ای، یک شخصی بدانند او را.

متقابلاً تحصیل‌کردۀ حوزۀ علمیه، تحصیل‌کرده‌های دانشگاهی را با همین چشم نگاه می‌کرد. علاوه‌براینکه حالا بی‌دین می‌دانست آنها را، جاهل و عامی هم می‌دانست.
یک تقسیمی بود در حوزه‌های علمیه که مردم دنیا دو قسم بودند، یک قسم اهل علم، یک قسم عوام. و اهل علم یعنی آن‌که تحصیل‌کردۀ حوزه است؛ و عوام یعنی آن‌کسی‌که تحصیل‌کردۀ حوزه نیست؛ حالا تحصیل‌کردۀ هر جای دیگر هم می‌خواهد باشد.
دو قشری که هر دو اهل علمند، هر دو اهل تحصیلاتند، هر دو با مغز و با تفکر و تعقل سروکار دارند،
و همدیگر را بی‌سواد می‌دانند،
لذا طبیعی است که فرض کنید اینها اصلاً به هم نزدیک نشوند، باهم آشنا نشوند. ۱۳۶۳/۲/۱۰

 

گفتار شهید مطهری، احیاگر تفکر اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *