حاجی! گفته بودی این نوحه را برایت بخوانم
حجتالاسلام سید محسن مؤمنی: برای مراسم تشییع حاج عبدالله آنچنان جمعیتی آمده بود که عجیب بود. مراسم بوی تشییعجنازۀ شهدا را میداد و هرکس را میدیدی، یا گریان بود، یا مبهوت. حاج عبدالله همیشه به آقای مهدوی میگفت: من میخواهم سر قبرم، وقتی میخواهند مرا توی قبرم بگذارند، این نوحۀ «زهرای من، زهرای من» را برای من بخوانی. و این خیلی برای ما عجیب بود که خواست حاج عبدالله محقق شد! خودش شرایط را طوری فراهم کرد که من و آقای مهدوی و آقای اسماعیلی، هر سه نفرمان به بهشتزهرا رسیدیم. چون اگر در خمینیشهر بودیم، قطعاً به تشییع نمیرسیدیم.حاجآقای مهدوی که نماز میّت را خواند، شروع کرد به خواندن روضۀ حضرت زهرا و نوحۀ «زهرای من، زهرای من». میگفت: حاجی! گفته بودی این نوحه را برایت بخوانم، اما باورم نبود که به این زودی بیایم و برایت نوحه بخوانم..
کتاب تاخمینیشهر، فصل سیزدهم: شیدای والی به مناسبت هفدهمین سالگرد حاج عبدالله والی