انتظار فرج، یعنی انتظار گشـایش از کار انسـانیت.
امروز کار انسانیت در گرههـای سـخت، پیچیـده و گرهخورده اسـت.
امروز فرهنگ مـادی، بهزور به انسـانها تحمیل شـده اسـت؛ این یک گره اسـت.
امروز در سطح دنیا تبعیض، انسانها را میآزارد؛ این گره بزرگی است.
امروز کار ذهنیت غلط مردم دنیـا را بـه آنجا رسـاندهاند که فریـاد عدالتخواه یـک ملت انقلابی در میـان عربدههـای مسـتانۀ قدرتگرایان و قدرتمندان گم میشـود؛ این یـک گـره اسـت.
امروز مسـتضعفان آفریقا و آمریکای لاتیـن و میلیونها انسـان گرسـنۀ آسیا و آسـیای دور، میلیونها انسـان رنگینپوستی که ازِ ستمِ تبعیـض نـژادی رنـج میبرند، چشـم امیدشـان به یـک فریادرس و نجاتبخش است و قدرتهای بزرگ نمیگذارند ندای این نجاتبخش به گوش آنها برسـد؛ این یک گره اسـت.
فرج یعنی بازشـدن این گرهها.
دید را وسیع کنیم، به داخل خانۀ خودمان و زندگی معمولی خودمان محدود نشویم؛ در سطح دنیا، انسانیت، فرج میطلبد، اما راه فرج را نمیداند. ۱۳۶۰/۳/۲۹