بریدهای از کتاب «مقاومت زینبیه»
سالروز شهادت سردار حاجقاسم سلیمانی
حاج یاسر عیسی:
قبل از شروع عملیات عقربا با ما تماس گرفتند و بهصورت رمزی گفتند مهمان داریم. فهمیدیم که حاجقاسم و سید ذوالفقار هستند. آمدند به نقطۀ دیدهبانیِ عملیات. از آنجا خواستند بروند در صحنه و میدان را هم بررسی کنند. ما هرچه اصرار کردیم که ایشان را منصرف کنیم، موفق نشدیم.
ایشان گفت من باید خودم میدان را ببینم تا وقتی حضرت آقا از من سؤال میپرسند، دقیق و درست جواب دهم، من که نمیتوانم در جواب ایشان به شنیدهها و گزارشها اکتفا کنم! اتفاقاً در همین مورد، وقتی حاج قاسم و سید ذوالفقار از آن منطقه خارج شدند، مسلحین همان نقطه را با چندین خمپاره زدند. معلوم بود که خبردار شدهاند، اما لطف خدا بود که دیر عمل کردند.
البته این اخلاق شهید حاجقاسم بود و منحصر به عملیات عقربا نبود. حتی در دوران اوج محاصره، حاجی دو سه بار به زینبیه آمدند، زیارت کردند و به خطهای درگیری سر زدند.
آن تصویر ابوتراب و حاجقاسم در حرم هم مربوط به یکی از همین حضورهاست. خب، نیروها با دیدار ایشان روحیۀ عجیبی میگرفتند، ما هم همینطور. بااینحال ترجیح میدادیم حاجی نیایند، چون نگران بودیم اتفاقی برایشان بیفتد، ولی این اخلاق حاجقاسم بود که در میدان حاضر شود و خودش به شرایط اِشراف پیدا کند.