انسان 250 ساله, بریده کتاب

لحظات وداع حسین‌بن‌علی علیه‌السلام با زینب کبری سلام‌الله‌علیها

عاشورا؛

لحظات وداع حسین‌بن‌علی علیه‌السلام با #زینب کبری سلام‌الله‌علیها است.
یک خانواده‌ای دوتا برادر، یکی دو تا مثلاً خواهر، اینها از کوچکی باهم بزرگ شدند،
سن‌هایشان نزدیک به هم،
هم‌بازی،
دردهایشان باهم،
رنج‌هایشان باهم،
شادی‌هایشان باهم؛
مرگ پیغمبر را باهم درک کردند،
ناراحتی #مادر را باهم کشیدند،
پدر را باهم از دست دادند؛
در یک خانوادۀ این‌طوری، هرچه که این خانواده کوچک‌تر می‌شود، یعنی افرادی از این خانواده می‌روند، آن بقایا صمیمیت بیشتری پیدا می‌کنند دیگر. حالا از آن جَد و آن مادر و آن پدر و آن برادران، *برای زینب مانده فقط یک حسین، یک برادر.* طبیعی است که همۀ محبت‌هایی که به پیغمبر و به امیرالمؤمنین و به مادر و به آن برادر داشت، متمرکز بشود در این برادر.

..حالا با یک‌چنین محبتی و این اندازه سختیِ جدایی از برادر، در آن لحظۀ وداع، زینب کبری با آن شرایط تهدیدآمیز، می‌بیند برادرش آمده دارد از او خداحافظی می‌کند، برای اینکه برود به میدان که از میدان دیگر برنگردد.

پیک طرف، این محبت‌ها و احساس غربت و تنهایی در نبودن آن عزیز است.

پیک طرف، مسئولیت سنگینی که زینب کبری بر دوش خواهد گرفت؛ تا حالا به برادر متکی بود، اما حالا که امامش را از دست می‌دهد و برادر از سرش سایه برمی‌چیند، تمام این مسئولیت‌ها به عهدۀ اوست، و اوست که باید این کاروان را هدایت و رهبری کند.

لذا می‌بینید که چقدر لحظه، لحظۀ حساسی است. آن‌وقت در یک‌چنین لحظه‌ای معلوم است که چه حالی و چه خصوصیاتی زینب کبری خواهد داشت. ۱۳۶۴/۷/۴

کتاب «حلقۀ سوم، انسان ۲۵۰ساله»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *