بابالحوائج
امام موسی کاظم علیهالسلام
هیچکس از نزدیکان آن حضرت و خواص اصحاب آن حضرت نبود که نداند موسیبنجعفر برای چه دارد تلاش میکند، و خودِ موسیبنجعفر در اظهارات و اشارات خود و کارهای رمزیای که انجام میداد، این را به دیگران نشان میداد.
حتی در محل سکونت، آن اتاق مخصوصی که موسیبنجعفر در آن اتاق مینشستند؛ اینطوری بود که راوی میگوید من وارد شدم، دیدم در اتاق موسیبنجعفر سه چیز است:
یک لباس خشن، یک لباسی که از وضع معمولی مرفّهِ عادی دور هست.
«وَ سَیفٌ مُعَلَّقٌ» شمشیری را آویختند، یا از سقف یا از دیوار.
«وَ مُصحَفٌ» و یک قرآن.
ببینید چه چیز سمبلیک و چه نشانۀ زیبایی است، در اتاق خصوصی حضرت که جز اصحاب خاص آن حضرت کسی به آن اتاق دسترسی ندارد، نشانههای یک آدم جنگی مکتبی، مشاهده میشود. شمشیری هست که نشان میدهد هدف، جهاد است. لباس خشنی هست که نشان میدهد وسیلۀ زندگی خشونتبارِ رزمی و انقلابی است. و قرآنی هست که نشان میدهد هدف، این است.
میخواهیم به زندگی قرآنی برسیم با این وسایل و این سختیها را هم تحمل میکنیم.