بریدهای از کتاب «عبد صالح خدا»
برشهایی از زندگی و سیرۀ مبارزاتی امام خمینی در بیانات آیت الله خامنهای
مسئلۀ نوزدهم دی، صرفاً يک حادثۀ تاريخیِ گذرا نيست. اهميت اين حادثه از آنجاست که بخشی از ملت ايران که مردم عزيز قم بودند، حادثهای را پيش از وقوع آن حس کردند. حس بيداری و هوشياری اين مردم به کمک آنها آمد، تا يک جريان عظيم را در کشور شروع کنند. قضيۀ اهانت به امام بزرگوار در يک روزنامه و به قلم يک مزدور دربار طاغوت، از نظر خيلی از مردمِ سطحینگر و ظاهربينِ آن روز، چندان اهميتی نداشت؛ عمق اين قضيه و بخش پنهانی اين توطئه را احساس نمیکردند؛ درک نمیکردند. وقتي يک توطئهای را انسان احساس نکند، طبعاً عکسالعملی هم درمقابل آن نشان نمیدهد. مردم قم، جوانان قم، احساس کردند، درک کردند، اهميت حادثه را فهميدند.87/10/19 حقيقتاً بهمعنای واقعیِ کلمه، رهبری حرکت مردم در خيابانها و حضور در ميدانها و ايستادگی درمقابل پنجههای چدنی و خشن دستگاه را قم شروع کرد. همين جوانهای قمی آمدند در خيابانها، خونهايشان بر زمين ريختهشد؛ البته مأمورين نظام طاغوت را حسابی هم اذيت کردند! آن زيرکی جوانهای قم و شيطنت آنها، مأمورين را حسابی سردرگم هم میکرد.89/8/4
آن روزی که خبر حادثۀ نوزده دی، با دو، سه روز تأخير به ما رسيد، من در آن روز در بلوچستان بودم، در ايرانشهر بودم. رسانهها که نمیگفتند، مسافرت هم که به آن مناطق مثل شهرهای ديگر نبود و کم بود. وقتی شنيديم که قم اين حادثه را داشته، ناگهان يک تحول درمقابل چشمم آشکار شد؛ اين را نداشتيم در نهضت پانزدهسالهمان. همهچيز بود، از زندان و تبعيد و شکنجه و مبارزات سياسی و مبارزات پنهانی و جمعشدن برای سخنرانی و گفتن حرفهای مهم يا شنيدن حرفهای مهم، بعد هم تحملکردن تهاجم دستگاه؛ اينها را داشتيم. آنچه نداشتيم اين چيز جديدی بود که پيش آمده بود و آن حضور قطعی و ملموس آحاد مردم در خيابانها و تعرض صريح قشرهای گوناگون بر دستگاه حاکم بود.65/10/18
(تصویر حضرت آیتالله خامنهای در ایام تبعید در ایرانشهر)
کتاب عبد صالح خدا، فصل اول: نهضت اسلامی