از اول انقلاب، زنان يكى از برجستهترين نقشها را در اين انقلاب ايفا كردند. هم در خود حادثۀ بزرگ انقلاب، هم در حادثۀ بسيار بزرگ هشت سال دفاع مقدس، نقش مادران، نقش همسران، از نقش مجاهدان اگر سنگينتر و دردناکتر و تحملطلبتر نبود، يقيناً كمتر نبود.
مادرى كه جوان خودش را، عزيز خودش را، دستۀ گل خودش را هجده سال، بيست سال ـ كمتر، بيشتر ـ پرورش داده، با آن محبت مادرانه او را به ثمر رسانده، حالا او را بهطرف ميدان جنگ میفرستد، كه معلوم نيست حتى جسد او هم برخواهد گشت يا نه. اين كجا، رفتن خود اين جوان كجا؟ خب، اين جوان، با شور و هيجان جوانى، همراه با ايمان و روحيۀ انقلابیگرى، حركت میكند و میرود. كار اين مادر، از كار آن جوان اگر بزرگتر نباشد، كوچکتر نيست. بعد هم كه جسد او را برمیگردانند، افتخار میكند كه بچۀ من شهيد شده.
اينها چيز كمى است؟! اين، حركت زنانه، حركت زينبگون در انقلاب ما بود.۱۳۸۹/۲/۱
اگر اين مادرها آنوقتىكه جنازۀ بچههایشان مىآمد يا حتى نمىآمد، آه و ناله میکردند، گله میكردند، يقه چاک میزدند، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میكردند، مطمئناً جنگ در همان سالهاى اول و در همان مراحل اول زمينگير میشد. نقش مادران شهدا اين است.
همسران صبور شهدا، زنهاى جوان، شوهران جوانِ خودشان را در آغاز زندگى شيرين خانوادگىِ مورد آرزو، از دست بدهند.
اولاً راضى بشوند اين شوهر جوان بلند شود برود جایی كه ممكن است برنگردد؛ بعد هم شهادت او را تحمل كنند؛ بعد هم افتخار كنند، سرشان را بالا بگيرند. اينها آن نقشهاى بىبديل است..
بیانات مقام معظّم رهبری در تاریخ ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
کتاب: خانواده